آقا محمد سجادآقا محمد سجاد، تا این لحظه: 12 سال و 2 ماه و 26 روز سن داره

قهرمان شکست ناپذير...

من محمدسجاد مکرمی هستم... یک قهرمان شکست ناپذیر...

نکات واکسنانه

سلام به همگي 111 مامان هاي عزيز براي زدن واکسن ني ني قوليتون به نکات زير توجه کنيد:   1. نيم ساعت قبل از واكسن 2 برابر وزنش قطره استامينوفن بديد 2. بعد از واكسن رسيديد خونه كمپرس سرد بذاريد تا 4 ساعت(بذاريد و برداريد3-4 دقيقه) 3. بعدش تاااا تقريبا صبح كمپرس گرم بذاريد. 4. اگر تب كرد  استامينوفن رو هر 4 ساعت بديد بهش اگر هم انشالله تب نكرد هر 6 ساعت. اصولا 3-4 بار كه بديد ديگه بعدش خوبه شده. 5. پاش رو ببنديد مثل قنداق كردن تا تكون نده دردش بگيره. 6. اگر هم جرات داشتيد ازش فيلم بگيريد، از گريه هاش ...
24 خرداد 1391

حرم امام رضا جونم

سلام به همگي 115 امروز مامانم يک کاري کرد... خانه مان را کرد، حرم امام رضا عليه السلام سر در ورودي خونمون اسمش هست: دارُ الاِجابــة. سر در هال پذيرايي مون اسمش هست: دارُ الوِلايـة. سر در آشپزخونمون دارُ الشکر اسمشه. سر در اتاق مامان و بابام: دارُ السُرور. سر در اتاق من هم دارُ الرَحمــة. دعا مي کنم که هيچ کسي از خونه ما نااُميد و دلشکسته بيرون نره چون اينجا دارُ الاِجابــةِ... دعا مي کنم که هميشه نعمت در خونه ما فراوان باشه چون اينجا دارُ الشکرِ.... دعا مي کنم که فقط محبت و تولاي خدا و اهلش در اينجا حاکم باشه چون اينجا دارُ الوِلايـةِ... دعا مي کنم که مامان و بابام هميشه سرشا...
24 خرداد 1391

مراحل حمام رفتن و تميز شدن من

سلام به همگي 123 1. حموم رو گرم مي كنم 2. وانش رو پر از آب ولرم و مناسب مي كنم(سايزش جوريه كه ميشونمش تووش محمدسجاد رو سرش رو بايد نگه دارم كه آب تو گوشش نره) 3.آب همينجوري بازه و توي وانش در حال رفت و آمده تا آخرش كه لباس تنش مي كنم 4. ميذارمش توو آب كم كم از پا تا گردن كه يه دفه شوكه نشه 5. دست چپم زير سرش توو وان 6. با دست راستم كم كم باهاش آب بازي مي كنم و روو گردن و صورت و سرش آب مي ريزم 7. هفته اي يه بار با شامپو بدن و سر مي شورمش كه پوستش خشك نشه و چربي پوستش از بين نره 8. يه ذره شامپو بدن ميريزم رو سينه ش بعد با دست راستم كف ها رو مي شورونم روي تنش زير بغل، زير گردن،پشت گوش، پا ها و ..... 9. يه ذره شام...
24 خرداد 1391

سرديم ميشه خب...

سلام به همگی١٢١ من هستم بچه طفلک  /  دلم واسه گوجه سبز  /  شده یه ذره لک لک مامانم اما وقتی /  دَری بخوره به تختی  /   و بخوره گوجه سبز من سردی ام می شه و /  میاد بیرون آب دهانک /  صداهایی هم میدم که/ هست مثل صدای ناله ک. * هر وقت گوجه سبز، کالباس، هندوانه، باقالي و ... مي خوريد حتما بعدش يک چايي نبات يا آب جوش نبات حسابي بخورييييد. ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ شعر رو با ريتم بخونيدا محمد سجادم سروده ...
24 خرداد 1391

بت شکني کار سلسله ي ابراهيم عليه السلام است...

سلام به همگي 131 وقت نشد که جونم براتون بگه: من امام خميني رو خيلي دوست دارم. کلا من آدم هاي بت شکن و افق بين رو عاشقم. مثلا اون عکس حاج احمدمتوسليان که با انگشتش مقصد نهايي رو نشون ميده و مي مي رم واسه ش. وقتي من توو دل مامانم بودم، بابام تعريف مي کرد که: امام خميني يک عمه داشتند که خيلي مجاهد بودند، شخصيت امام به عمه ي بزرگوارشون رفته. بعد بابام روو مي کرد به مامانم و ميگفت: شما هم شخصيتتون مثل عمه ي امامه. و مامانم قند تو دلش آب ميشد. 1 ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 1. من همه چيز رو از همون موقع که تو دل مامانم بودم مي ديدم و مي شنيدم. ...
24 خرداد 1391

موتور و 103 روزگی...

سلام به همگی 127 یه دفه دیدم در وا شد و بابام با موتور وایساده بودن دم در... مامان: وای خدایا بعدِ یک سال سوار موتور بشم؟؟؟؟!!!!! باز هم مامان: وای ینی الان باید با محمدسجاد سوار موتور بشم؟؟؟؟؟؟؟!!!!! باز هم مامان: وای محمدسجاد سه ماهشه خب هنوز!!!! باز هم مامان: وای چطوری بشینم؟؟!!! باز هم مامان: وای محمدسجاد رو چی کارش کنم و کجا بذارمش و چطوری بگیرمش؟؟؟؟!!!! باز هم مامان: بسم الله الرحمن الرحیم وای خدا.... چادرم گیر نکنه به چرخ! نخوریم زمین! مامانم مُرد و زنده شد تا رسیدیم خونه. بابام: دیگه سوار موتور نمی شیم. باز هم بابام: محمدسجاد هنوز خیلی کوچیکه! فکر کنم بابام هم مُرد و زنده شد ...
24 خرداد 1391

له شدن در حدّ آب ميوه...

سلام به همگي132 داشتم به سرعت خونه رو گردگيري مي کردم و به نظافتش مي رسيدم که يهو پام رفت رو يه چيز خيلي نرم و تپلي. اون چيزي نبود جز رون هاي محمدسجاد! خواب بود طفلي پسرم. يک پرشي انجام داد و به خوابش ادامه داد. خدايا همه ني ني ها رو خودت نگه دارشون باش. ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ خاله راستکيِ من مياد اينجا و مطالبم رو مي خونه.... وااااي! فقط کاشکي يه سري از اين کارايي که با مامانم مي کنيم رو واسه ماماني م تعريف نکنه چون ديگه تحريم ميشيم که نريم اين ور اون ور. باشه خاله جون. نگي بهشاااا به خان دايي هم نگو. اون از همه نگران تر ميشه!!! نه داستان موتور سواري رو. نه داستان ل...
24 خرداد 1391

اولین مسافرت به شمال....

سلام به همگی 129 تعطیلات ارتحال امام رو با عرض شرمندگی رفتیم شمال و جنگل نوردی... خداییش ما هر سال می ریم حرم امام جون... ولی امسال جور شد و جای شما خالی به همراه مامانی و خاله و داییِ محمدسجاد رفتیم جنگل های جاده دو هزار، سه هزار و جنگلهای عباس آباد(جاده ی کلاردشت). انصافا محمدسجاد آقایی کرد و خیلی پسر خوبی بود. بجز وقت هایی که مدام آواز نقولانه سر میداد و یک حاملِ در بست می خاست؛ عالی بود! کلی ذوق کرد. تو جنگل که زیر پشه بند قایمش می کردیم با این حال یک عنکبوت از روو لباسش شکار کردم!!   به ازای هر نفسی که توو جنگل می کشید و هر بادی که از لابلای درختا به صورتش می خورد، رووم به دیوار! شکمش ...
24 خرداد 1391

دومين مسافرت...

سلام به همگي 133 هورااااااااا مامانم و بابام منو بردن زيارت حرم حضرت معصومه سلام الله عليها .... جاتون خالي. ياد همه تون هم کردم. يه جورايي رفته بوديم بهشت. 1 هوا هم خدا رو شکر خيلي داغ نبود. فاصله ي بين پارکينگ ماشين تا حرم، مامانم لباسم رو زد بالا و جورابم رو هم در آورد که از ويتامين D خورشيد خانوم استفاده کنم. ههههه نيمه لخت بودم تقريباً. مامان و بابايي دارم من!! ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 1. امام رضا جونم ميگن: مَن زارها فلَه الجنه. 2.عاشق خواهر برادريِ اين دو بزرگوار هستم.   ...
24 خرداد 1391

تقويت عنصر حسّ

سلام به همگي 126 نوزادها در اين سني که هستن فقط و فقط با حواسشون ارتباط برقرار مي کنند. با دست، پا، قدرت لامسه،​چشايي و بويايي، شنيداري و هر چي به حواسش مرتبط باشه. اگر اين مرحله از رشد، خوب به بچه ها رسيدگي بشه​، با شتاب و موفقيت بيشتري به مرحله ي بعدي که دودوتا کردن هاي تنهايي و نجوا کردن ها(وقتايي که باخودشون حرف ميزنن و ميخان خونه سازي ها رو رو هم بچينن) و بازي کردن ها و همه ي کارايي که بچه به هنگام ورود به مرحله ي تکلم انجام ميده هست، وارد ميشه. اين شتاب و موفقيت اون رو در آينده ميشه شاهد بود. حالا بايد چيکار کنم: 1.روزانه دقايقي رو به لمس کردن و نوازش دستها،پاها، انگشتان و شکم و کمرش ميگذرونم​.( قوت ياف...
24 خرداد 1391